دانلود رمان ورتا از ه_سلطانی

دانلود رمان ورتا از ه_سلطانی
نویسنده این رمان ه_سلطانی میباشد
ژانر : عاشقانه/اجتماعی/دانشگاهی
خلاصه رمان ورتا
دختری به اسم ورتا که روز مهم و کلیشه ای از زندگیشو به دلایلی با هیپنوتیزم از ذهنش پاک می کنن
چند سال میگذره تا تو دانشگاه با یه پسری برخورد میکنه که احساس میکنه قبلا جایی دیدتش و
بی توجه به این حسش قدم در راهی میزاره که
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان تقاص اشتباه تو
قسمت اول رمان ورتا
باالخره روز موعود فرا رسید!! میرم دانشگاه!! از صبحه که دل تو دلم نیست یه حسی بهم میگه ورتا
نرو که گند میزنی به هرچی دانشگاهه!
-مامان من دیگه آماده ام االناست که سروکله ی روبینا هم پیدا شه!!
مامانم قرآن بدست وارد اتاقم شد نه واهلل این مامان خانوم ما هرچی رو فراموش کنه دین و مذهب
و ایناشو نمیکنه
مقنعه امو کمی عقب تر کشیدم و با لبخند ژکوند گفتمعزیزم اگه حاضری بیا از زیر قرآن ردِت کنم
-مامی پول ندارم یادم رفت از فرشید بگیرم
مامانم جدی نیگام کرد که یعنی خر گیرآوردی؟؟ تا خواستم جوابشو بدم گوشیم یه تک زنگ خورد
..یعنی روبینا سرکوچه منتظرمه!
آدامسمو با صدا جوییدم و گفتم
پایین و دم در منتظر مامانم واستادم بعد از اینکه از زیر قرآن رد شدم گونه اشو
بوسیدم و گفتمباشه مامان بریم که دیرنشه و قبل از اینکه مامانم جواب بده از اتاق زدم بیرون از پله رفتم
-قربون مامان خوشگله خودم!!
سری تکون دادم و گفتمخیلی خوب برو که دیرت میشه توخیابونا مواظب خودت باشیا!! به روبینا هم سالم برسون
ایندفعه خندید و گفتباشه فقط یادتون نره که پول ندارما!!
-خیلی خب بابا ولی این آخرین باره ها!! باالخره روز موعود فرا رسید!! میرم دانشگاه!!
از صبحه که دل تو دلم نیست یه حسی بهم میگه ورتا
نرو که…