دانلود رمان قمار جوکر pdf از عطیه شکری

دانلود رمان قمار جوکر pdf از عطیه شکری
برای اندروید و کامپیوتر
ژانر : رواشناختی،انتقامی،رازآلود
خلاصه رمان قمار جوکر
دخترک دو قدم به عقب برداشت و اخم غلیظی کرد: از من چی می خوای؟
چشمان جوکر برق عجیبی زد که ترس را به دل دخترک راه داد: می خوام نمایش تو رو ببینم سرگرمم کن!
– مثله این که اشتباه گرفتی نمایش کار توعه نه من!
پسرک جوکر پشت دست دختر را گرفت و لبخند زیبایی زد:
ولی من مطمئنما تو ماهرتری!
قسمتی از رمان
یک پیراهن ساده ی صدفی رنگ، کت و شلوار پارچه ای کرمی رنگی به تن کرد
و صورت بی روحش را کمی آرایش کرد. نمی خواست حتی کسی به عمق
فاجعه ی این روزهایش حتی ذره ای شک کند. موهایش را در هم پیچید و با
یک کانزاشی* آن را بست. همیشه علاقه ی خاصی به فرهنگ آسیای شرقی
داشت. از انیمه و سریال هایشان گرفته تا گروه های موسیقی شان. شال قهوه ای
رنگی را روی سرش مرتب کرد و به خودش در آینه نگاهی انداخت.
کانزاشی: اکسسوری چینی.
تلفن همراه و سوئیچ خودروش را برداشت و ساعت مچی همیشگی اش را دور
مچ ظریف و سفید رنگ دستش بست.
ساعت از پنج بعد از ظهر گذشته بود. به مدد آن داروی بیهوشی تمام روزش را
خواب بود. اخم ظریفی در هم کشید و پر از نفرت نگاهش را از ساعت گرفت و
پا تند کرد و از خانه بیرون زد.
حجم عظیم نفرتش را نمی توانست به این آسانی ها مهار کند.
خودروش را در گوشه ای پارک کرد و قدم زنان داخل پارک نزدیک خانه شان
شد. دلش می خواست همین حالا به سراغ سهراب برود و کارش را بسازد اما
می دانست این کار خودش را هم نابود می کند. روی نزدیک ترین نیمکت
نشست و به صدای فستیوال و سیرک بهاره ی داخل پارک گوش سپرد.
پارک همیشه شلوغ و پر از صداهای آزار دهنده بود اما تنها جایی بود که می
توانست با خودش خلوت کند.
– می تونم این جا بشینم؟