دانلود رمان گلوگاه از هانیه وطن خواه

دانلود رمان گلوگاه  از هانیه وطن خواه

دانلود رمان گلوگاه از هانیه وطن خواه

ژانر : عاشقانه

خلاصه رمان گلوگاه

از گلوی من بغضی خفه بیرون میزند.. از دست های تو ، روی گلوی من دردی کهنه.. گلوگاه سد نفس های من است..

و پناه تو چاره این درد..

دانلود رمان رگ پنهان

دانلود رمان عموزاده

 

بخشی از رمان

کنان نور را روی صورت مدل تنظیم کرد. سیمگه باخستگی تمام ، دوربین را به دست گرفت.

ازساعت شش صبح تا الان که نه و نیم شب بود ، یک لحظه هم استراحت نکرده بودیم و این همه را کلافه ساخته بود.

مدل آماتوری که شرکت طرف قرارداد ، سعی وافری دربودنش داشت ، اعصاب سیمگه را به هم ریخت

وآنرویش را بالا آورد و داد و بی داد هایش شروع شد.بیتفاوت به میز تکیه زدم و به هلال که با بسته

هدیه وگل بزرگی سمتمان می آمد ، خیره شدم.

سوله بزرگو پهناور متروکه را با بی توجهی به هدایایی که به دست سیمگه داده شد و کمی

اعصابش را التیام بخشید ، از نظر گذارندم. شب قبل این مکان را پیدا کرده بودم و به نظرم

محل جذابی بود برای پروژه های بعدی.

صدای جیغ سیمگه قبل از هر چیزی تمام افکارم را به هم ریخت.

بسته ازدستش افتاده و لاشه گربه سفید رنگ غرق درخون کمی دور تر روی زمین پخش شده بود.

بازهم…ناراحت درجایم جا به جاشدم و به هلال اشاره زدم ،سیمگه وحشت زده را از مهلکه دور کند و به

کنان توپیدم که چرا به جسد گربه زل زده و در صدد جمعش بر نمی آید.

کنان باحالت غضبناکی به من چشم غره رفت و من

باکوبیدن کف دست هایم به هم ، اعلام کردم که

بقیه کاررافردا پیش خواهیم برد و به این واسطه

گروه درعرض چهل و پنج دقیقه راهی شدند

قیمت25000

 

امتیاز این رمان چند ستاره است ؟

امتیاز کل : 0 / 5. تعداد رای : 0

نظرهای کاربران

اولین نظر را در مورد این آهنگ شما ارسال کنین