دانلود رمان دلازار از ندا_اس

دانلود رمان دلازار  از ندا_اس

دانلود رمان دلازار از ندا_اس

ژانر :عاشقانه

خلاصه رمان دلازار

مبین وپری سیما که دخترعموپسرعموهستن عاشق هم هستن اما به دلایلی مبین یه مدت میده زندان و

بعدبخاطر بیمار پلی کیستیک کلیه ماه ها توبیمارستان بستر میشه‌…

 

دانلود رمان غیاث

دانلود رمان التیام

بخشی از رمان

هیچ معلومه تو اینجا چه غلطی میکنی؟! با آنکه واضحاً از حضور غیر منتظره ی او جا خورده بود

ولی خودش را از تک و تا نینداخت و نیشخندی به لب آورد ،و پیش چشمان خونبارش جام نوشیدنیاش را باال برد

و محتویات درونش را یک نفس سر کشید:

_ جناب معاون! معاونت کفاف دخل و خرجتو نمیده که دنبال سر من راه افتادی و زاغ سیاهمو چوب میزنی؟!

گفت و بیخیال نسبت به اویی که خون به صورتش دویده و فک بر هم چفت کرده بود نگاهش را به جماعت مست و

لایعقلی که با لاقیدی تمام در میان هم میلولیدن؛ دوخت:

_ پاشو بریم؛ تو راه حرف میزنیم!

چانه بالا انداخت ،و گوشه ی پیشانی اش را خاراند و برو بابایی نثار کرد و سر به عقب برگرداند و رو به جوان سبز

پوستی که عضلات ورزیده اش را مدیون مکمل و امپولهای مختلف بود و پشت بار ایستاده بود گفت:

_ فربد کنیاکم تو دست و بالت پیدا میشه؟!

_ نباشه هم جورش میکنم داداش!

فربد که از نظر متواری شد، سهیل یقه اش را سفت چسبید؛

به نیشخندی اکتفا و حتی تلاشی هم در جهت رهانیدن

یقه اش از دست او نکرد:

_واسه خودکشی راه های بهتری هست ، خودت بدرک مامان و بابامون چه گناهی مرتکب شدن که بخوان به پای

تو بسوزن پسر؟!

_ سختت نیست سرت تو سوراخ سمبه های منه؟! حالا من بدرک خودت خفه نمیشی اون تو؟

 

امتیاز این رمان چند ستاره است ؟

امتیاز کل : 5 / 5. تعداد رای : 2

نظرهای کاربران

اولین نظر را در مورد این آهنگ شما ارسال کنین