دانلود رمان جوخه ی جادو از کیمیا وارثی

دانلود رمان جوخه ی جادو از کیمیا وارثی
برای اندروید و کامپیوتر
ژانر : فانتزی،تخیلی،معمایی
خلاصه رمان جوخه ی جادو
جوخهی جادو، روایتکنندهی پنج نفر از انسانهایی است که متفاوتند. گروهی ابر قدرت، که چیزی در درونشان نهفته است
که میتواند شیطان را از پا در بیاورد! داستان جوخهی جادو، قصهی افرادی را روایت میکند که تکتکشان استثناییاند.
یکایکشان آمدهاند تا یاد بگیرند چهگونه جادو کنند و اهریمن را شکست دهند. وارد مکانی سراسر اسرار میشوند.
دانشکدهای سحرآمیز که شاید ظاهراً جادو را تدریس کند؛ اما در باطن، رازی سیاه و شیطانی را در قلب خودش حبس کرده
که توانایی این را دارد تا تکتک افراد آنجا را، ببلعد و پیشکش شیطان کند!
دانلود رمان بیوه برادرم
دانلود رمان حریر و آتش
دانلود رمان سالوس
بخشی از رمان
از اینور میز به چشمهای سیاه رنگی که اونطرف نشسته بودن و به کاغذ داخل دستهاش خیره بودن، زل زده بودم.
نگاهش بالاخره بالا اومد و به چشمهای مضطرب، نگران و منتظر من نگاه کرد.
این چشمهای سیاه یه انرژی منفی عمیق بهم میداد! یه ترس، یه چیز
بد، یه چیز منفی، خطر، سیاهی و بدبختی و خلاصه یک چیز بد، بد،
بد! یه چیز عمیقا بد!
طبق عادتم وقتی مضطرب میشم، ناخنهای بلندم رو تو پوست کف
دستم فرو کردم و همونطور که گوشهی لب پایی نم رو میجوییدم،
آروم پرسیدم :
– چیشد؟
زن مسن روبه روم چشم های سیاهش رو از رو من برداشت، از رو
خط تای کاغذ، کاغذ رو تا کرد و گذاشت رو میز چوبی کوچیکه
رنگورورفته ای که بعضی از قسمتهاش هم کنده شده بودن.
گفت:
– نه.
چشم هام گرد شد. نه؟ نه؟ آخه یعنی چی؟ این زن برای من معتبر بود؛
خب نه همیشه؛ ولی میشناختمش و میدونستم که میتونه کمکم کنه!
اوه خدایا این اوج بدبختیه!
اون این کلمه رو گفت و بعد بدن چاق و تو پرش رو که با یه پیراهن
بلند و یکسره ی قرمزرنگ که روش طرح گلهای ریزه یاسی بود،