دانلود رمان بی هیچ دردان از سامان شکیبا

دانلود رمان بی هیچ دردان از سامان شکیبا
ژانر : عاشقانه،رازآلود
خلاصه رمان بی هیچ دردان
طلوع کارمند یکی از معروف ترین هتل های تهران ،با عوض شدن مدیر هتل پا به داستان های پولاد میزاره…
پولاد پسری که بعد از هفت سال به ایران برمیگرده و در هتل پدرش مشغول میشه ….
اما اون دلیل مهمتری برای بازگشت به ایران داره و میخواد مهمترین معمای زندگیش رو حل کنه ..
دانلود رمان هبت و عشق
دانلود رمان عموزاده
دانلود رمان تلاطم یک قلب
بخشی از رمان
کرمی باز هم با اخم هایی درهم و لحن رئيس مابانه همیشگی، صدایشان زد.
خانم ها سریع تر لطفا.
همگی پچ پچ کنان به سمت سالن آمفی تئاتر رفته و هر کسی دلیلی برای این اجتماع حدس میزدند.
طلوع در حالیکه شکلاتش را در دهان میمکید گفت: -وقتی گفته همـ ه ،بیان از اون مدیر داخلیش گرفته تا ماها، یعنی خیلی کارش مهمه لابد
حکیمه خانم که درد پا امانش را بریده بود، خودش را روی صندلی انداخت.
آره دخترم به جز آخرای ،اسفند که رسم داره به همه عیدی بده تا حالا یادم نمیاد همه رو خواسته باشه.
طلوع که شیطنت ذاتی اش اجازه نمیداد جایی بند شود، مدام نگاهی به اطراف انداخت. می
پس کی میاد؟ دلم براش تنگ شده خیلی جیگره به خدا حکیمه خانم با ترس نگاهی به دور و برش انداخت و پر عتاب نگاهش کرد.
-هیس این حرفا چیه میزنی؟ زشته دختر
پوفی کشید و این بار نگاهش روی سینا فکور ثابت ماند. حسابدار هتل که علاوه بر طلوع بین دیگر کارمندان، خصوصا خانم ها محبوبیتی ویژه داشت
با سقلمه ای که به پهلویش ،خورد آخی گفت و به اجبار
نگاهش را از او گرفت.
حکیمه جون چرا میزنی قشنگم؟
دخترم زشته اینقدر هیز بازی در نیار صد رحمت به هر چی پسره یه جوری زل میزنی که کم مونده جوون مردمو با نگات بجویی
قیمت۲۶۰۰۰
رمان قبلیرمان بعدی