دانلود رمان اکوادور از نازی

دانلود رمان اکوادور  از نازی

دانلود رمان اکوادور از نازی

ژانر : عاشقانه،بزرگسال

خلاصه رمان اکوادور

بغض کرده بهت زده دستمو رو شکم تختم گذاشتم باورم نمیشد!….

حیرت زده خندیدم بی شک دروغ محض بود!

با صدایی که تو گوشم اکو شد چشمام از شدت ناباوری سیاهی رفت با حس

دستش رو شونه ام فهمیدم که خواب نیستم!

_میخوای سقطش کنی؟

ته دلم خالی شد وحشت زده لب گزیدم

من…..من…نمیتونستم….

با فکر به آینده اش احتمال اینکه یک درصد بخت بدش به مادرش بره بیچاره  وار بغض کرده زانومو بغل کردم
_نمیدونم….

نگران کلافه نگاهش تو صورت رنگ پریده ام چرخوند

_نگهش دار هرچی باشه تو مادرشی…

دانلود رمان چند درجه بالاتر از غرور

دانلود رمان تن پوشی از هوس

 

#فلش _ بک _ حال

مَهدی: کلافه و خسته کلید تو در چرخوندم، روز نفس گیری بود!..

نفسم با فشار بیرون فرستادم هنوز قدمی ور نداشته بودم که نگاهم سمت

ربانی قرمز رنگ که حالت پاپیونی رو دستیگره در گره خورده بود کشیده شد

ابروهام کوتاه بالا پرید بعد از چند ثانیه لبخندیگوشه لبم جا خوش کرد

با شیطنتی که هر لحظه بیشتر و بیشتر میشد، سمت ربانی که تا آشپزخونه امتداد داشت رفتم

نیم نگاه کوتاهی به خونه ای که به تازگی مهمونش شده بودیم و به زودی زود هم میرفتیم، انداختم

شکه شده نگاهم به حمومی که پر از شمع و گل رز بود دادم.

داخل وان پر از آب، وسط گل برگای مشکی کاغذی شناور درست مثل قبلی که دورش سوخته بود نمایان شد

با لبخند عجولی ، بی طاقت از پله ها باالا رفتم و بعد باز کردن در بی حواس وسط اتاق ایستادم، که با حس چیز نرمی زیر پام تازه

نگاهم به کف اتاق که پر از گل برگای سرخ و مشکی بود افتاد

دستی دور گردنم حلقه شدو گونه ام بوسید و من ، مسخ شده ی عطر تنش ،

قیمت۱۹۰۰۰

امتیاز این رمان چند ستاره است ؟

امتیاز کل : 0 / 5. تعداد رای : 0

نظرهای کاربران

اولین نظر را در مورد این آهنگ شما ارسال کنین