دانلود رمان ویلان   

دانلود رمان ویلان   

دانلود رمان ویلان   

برای اندروید ،آیفون و تبلت 

توسط:  سرو روحی

سبک رمان: عاشقانه،اجتماعی،معمایی

چکیده ای از رمان ویلان

دستش را خوب چفت دسته ي چرمی کیف مشکی بی رنگ ورویش کرد .

به یقه ي کج بارانی اش اهمیتی نداد . بالاخره جرات کرد جلوبرود . مقابل ریل چرخان چمدان ها ایستاد .

بی اراده اخم کرده بود.

شاید براي تمرکز بیشتر، شاید هم از اضطراب …

نگاهی به چمدان هایی که از جلوي چشمش می گذشتند انداخت .

انگار چیزي مانع میشد تا رنگ چمدانش را به یاد بیاورد چندان عجیب هم نبود. ریل می چرخید.

رنگ به رنگ ساك و بسته هاي مختلف از جلوي چشمش رد میشد ولی هیچ کدام به نظرش آشنا نبود .

بی تفاوت فقط نگاه می کرد .نمیدانست باید از کجا شروع کند ، از کدام خیابان یا از کدام کوچه و گذر !

ریل می چرخید . شاید بارها چمدانش از جلوي چشمش رد شد و او هر بار غریبه نگاهش میکرد ،

هر بار فکرش می رفت به ناکجا و برمیگشت !

با صداي تلفن همراهش ، به خودش امد

به سختی انگشتش را روي صفحه کشید. با لحنی زوري که وانمود کند هنوز نرسیده خودش را نباخته جواب داد :

-سلام.

-سلام . خوبی ؟ رسیدي ؟

دانلود رمان ویلان سرو روحی رایگان

لب تر کرد و دوباره چشم چرخاند به ریل چرخان وگفت : آره . نیم ساعتی هست . دارم چمدون هامو تحویل میگیرم.

-خیلی خب . خدا رو شکر . سپردم یکی از دوستام میاد دنبالت .

کلافه و عصبی غرغر کرد : امیرعلی محض رضاي خدا بذار راه خودمو پیش برم … تو چرا …

امیرعلی میان کلامش گفت : اي بابا رها چقدر زود عصبانی میشی . ما فقط میخوایم کمکت کنیم.

پوفی کرد و با حرص گفت: ممنون از تو و فرشته .ولی بذارید دو روز تو حال خودم باشم …

مطمئن باشید دست از پا خطا نمیکنم … !

امیرعلی خندهاي تصنعی تحویلش داد و گغت: خیلی خب . عصبانی نشو . ولی خواهش میکنم یه

چند روز به خودت استر احت بده ، یکم تمرکز کن … بعدش برو…

رها آرام گفت : بعدش برم کجا؟!

امیرعلی جدي شد.

-نباید عجله کنی … صبور باش. بسپار به خدا . درست میشه . من وفرشته دلمون روشنه .

دانلود رمان بیوه برادرم

دانلود رمان مثل پیچک جلد اول

دانلود رمان مثل پیچک جلد دوم

امتیاز این رمان چند ستاره است ؟

امتیاز کل : 1 / 5. تعداد رای : 2

دانلود تمام رمان های سروناز روحی

نظرهای کاربران

اولین نظر را در مورد این آهنگ شما ارسال کنین