دانلود رمان تابوتم را می خواهم

دانلود رمان تابوتم را می خواهم
برای اندروید و کامپیوتر
توسط:دینا خالص
سبک رمان: عاشقانه،تراژدی،جنایی
چکیده ای از رمان تابوتم را می خواهم
داستان تابوتم را میخواهم داستان دختری است که فروخته شده به یک مافیا است آن هم توسط کسی که بزرگش کرده …
کسی که مادر صدایش میکرد ” ازش متنفرم ” و ” لطفا کتکم نزن ” و ” کی تموم میشه “
و … جمله هایی است که دختر هر روز و شب با خود تکرار میکند!
دانلود رمان خون بس
دانلود رمان بازگشت طیطو
بخشی از رمان
به هیچ وجه ، گوش بده به هیچ وجه کاری نمیکنه که باعث بشه به آبروی خانوادگی ما لطمه بزنه !
میدونم که آدم باهوشی هستی و خیلی زود میگیری پس اگه سهل انگاری کنی هیچ بهونه ای رو قبول
نمی کنم و اصلا با هیچ مردی هم گرم نمیگیری ! هیچ کدوم ! از پاشا و سپنتا هم جدا نمیشی ! متوجه
هستی که چی میگم ؟
با دو دلی پرسیدم :
_ اگه موقعیت خوبی داشتم چی ؟
عصبی نگاهش را از من گرفت :
_ همچنان دارم فک میکنم که نقش یک دختر بد بیشتر برازنده تو هست تا یه سورا ! هر کاری میکنی
حواست باشه بقیه چه طور به تو نگاه میکنن !
اوهومی گفتم . با این محدودیت ها و حرف های سجکین واقعا داشتم عصبی میشدم . دست هایم را
در گره کردم . امیدوارم اتفاق بدی نیوفته !
دانلود فایل تابوتم را می خواهم دینا خالص
یک ماشین جلو و یک ماشین هم در عقب لیموزین ما را اسکورت میکردند . وقتی به جلوی عمارت
رسیدیم ، راننده در ماشین را برای ما باز کرد . سجکین و پاشا اول بیرون رفتند و بعد سپنتا ! سپنتا
منتظر ماند تا من هم پیاده شوم . دستم را گرفت و کمکم کرد تا از ماشین بیرون بیایم ! با مهربانی
بازویش را به سمتم گرفت . دستم را دور بازویش حلقه کردم و به سمت عمارت حرکت کردیم..
بازی برای من برد و باخت نداشت ، برای من مرگو زندگی بود ! بیشتر مواقع که غرق ناامیدی میشدم
واقعا خودم را برای مرگ آماده می دیدم اما خب الان شاید حالا که رابطه ام با دو قلو ها بهتر شده
بود ، شاید میشد امیدوار باشم که در نهایت زندهبمانم ! هر چه قدر هم که بیشتر برای سجکین مفید
باشم ، مطمئنا دور انداختن من برایش سخت ترمیشد !
دو نگهبان دو طرف در بزرگ ورودی ایستاده بودندو بعد خدمتکاری به سمت ما آمد و پالتو هایمان را…