دانلود رمان یغماگر از فائزه حاجی حسینی

دانلود رمان یغماگر از فائزه حاجی حسینی
ژانر : عاشقانه،اجتماعی
خلاصه رمان یغماگر
در حصارهایی که از افکار پوسیدهی مردم یک شهر کوچک ایجاد شده، بدنامی و بیآبرویی، گریبانگیر دختری بیگناه میشود
که نقشی در تولد ننگینش ندارد. او، از گذشتههایش بیخبر است و فقط فکر میکند که همه چیز را میداند!
افسوس که او، دل در گرو کسی سپرده که تمام دنیایش را تحت الشعاع قرار میدهد. اتفاقات مهم،
زمانی رخ میدهند که او کمکم از رازهای بزرگ پشت پرده، مطلع میشود.
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان خون بس
دانلود رمان بازگشت طیطو
بخشی از رمان
وقتی داشت بشقابهای قدیمی را روی هم میچید، نگاه خیرهاش، برای چند ثانیه روی گلهای رز صورتی
در حاشیهی آنها ماند. برای بردنشان مکث کرد تا هرآنچه قرار است بر زبان بیاورد را یک بار دیگر با خود مرور کند.
هنگاهی که رفت و پشت میز نشست، خیلی زود چشمانش بین ظرف غذا و او نوسان گرفت.
نمیدانست باید بگوید یا مانند تمام آن زمانهایی که گذشته بود از خیر حرف زدن، اینبار نیز بگذرد.
صدای خوردن قاشقها به بشقابهای گلدار چینی و بوی خورشت کرفس بد چهره، حالا بیشتر از او در آن محیط پر رنگ شده بود!
مستاصل شد، بدجور هم شد و کسی ندانست چه حزنی خزید زیر پوستاش.
– اَه! چقدر شوره این غذا!
رمان یغماگر فائزه حاجی حسینی
فکش در میان جویدن، از حرکت ماند و غذایی که در دهانش بود را مزه مزه کرد. راست میگفت پیرمرد، نمکش زیاد شده بود.
این فکر و خیالهای لعنتی، از صبح آنقدر چرخید و جولان داد در ذهنش که اصلاً نفهمید کی و چطور غذا پخت.
نگاه سمت آن طرف میز کشید و لب زد:
– شما نخورین عزیزجون. نمک برای فشارتون خوب نیست، نمیدونم چی شد که نمکش… .
– خوبه، زیاد هم شور نیست.