دانلود رمان ما دیوانه زاده می شویم از یگانه اولادی

دانلود رمان ما دیوانه زاده می شویم  از یگانه اولادی

دانلود رمان ما دیوانه زاده می شویم از یگانه اولادی

ژانر : عاشقانه

خلاصه رمان ما دیوانه زاده می شویم

داستان زندگی طلاست دختری که وقتی هنوز خیلی کوچیکه پدر و مادرش از هم جدا میشن و طلا میمونه و پدرش ،

پدری که از عهده بزرگ کردن یه دختر کوچولو بر نمیاد پس طلا مجبوره تا تنهایی هاش رو تو خونه عموی بزرگش پر کنه

خونه ای با یه دختر و دو پسر بزرگ…

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان خون بس

دانلود رمان شدم دختر شیراز

 

بخشی از رمان

من هیچ وقت بی دغدغه و

!…بی اضطراب و شادمانه نزیستم؛ حتی در عالم بچگی

پنج سال داشتم؛ خیس از عرق با لپ هایی قرمز به طرف خانه دویدم تا

کمی آب بنوشم. در را که باز کردم و وارد فضای خنک خانه شدم قبل

اینکه از خنکی هوایش غرق لذت شوم از صدای فریادهای پدر و مادرم

.مسخ شدم. همانجا جلوی در ایستادم و به هوار زدن هایشان گوش کردم

به مادرم که با گریه و زجه میخواست حرف خودش را به کرسی بنشاند:

.من میرم. از زندگی آدم متحجری مثل تو میرم. طلارو هم با خودم میبرم

به پدرم که دست هایش را به کمر زده بود و از فشار جنگ و نزاع چند

دقیقه ی پیش به نفس نفس زدن افتاده بود و در جواب مادرم اول پوزخند

زد: هر گورستونی که میخوا ی برو، و لی بدون طلا ازین در رفتی بیرون

.دیگه طلارو تو خوابتم نمیبینی

رمان ما دیوانه زاده می شویم یگانه اولادی

آن روز جلوی در هال ایستادم و فقط تماشا کردم. دوئلی که بر سر من راه

…انداخته بودند. من،طلا طلا پاکزاد

مادرم از کوره در رفت و به سمت پدرم پرید و او خیلی زود به خودش آمد

و حریف را از میدان به در کرد. من آن روز شاهد خیلی چیزها بودم ولی

…آن ها اصلا مرا نمی دیدند

مادرم جلوی چشمان من ز یر لگدهای پدرم جیغ میکشید. پدرم به او فحش

میداد و میگفت میخواهد هر چه زودتر از شرش خلاص شود. او را کشان

کشان به سمت من آورد. من نگاهم به صورت کبود مادرم چسبیده بود و

پاهایم مثل بید میلرزیدند. دهانم باز بود و از شدت گریه ارتعاش زبان

کوچک ته حلقم را حس میکردم. پدرم در نهایت قصاوت در را باز کرد و

.او را به بیرون پرت کرد و خودش سریع به داخل برگشت

امتیاز این رمان چند ستاره است ؟

امتیاز کل : 2.7 / 5. تعداد رای : 3

نظرهای کاربران

اولین نظر را در مورد این آهنگ شما ارسال کنین