دانلود رمان کمی تاریک تر  از فرزانه صفایی فرد

دانلود رمان کمی تاریک تر  از فرزانه صفایی فرد

دانلود رمان کمی تاریک تر  از فرزانه صفایی فرد 

 ژانر : عاشقانه،هیجانی

خلاصه رمان کمی تاریک تر

این رمان قصه ی یک انتخاب است. انتخابی در ظاهر منطقی و عاقلانه که به پشیمانی می انجامد.

افرا دختری که پا به پای پدر برای تامین مخارج زندگیِ خانواده اش تلاش می کند. در روزهای دانشگاه با پسری به نام آزاد آشنا می شود

که فرهنگی کاملا متفاوت با او و خانواده اش دارد. پسری که شیفته ی چشمان اوست و به او ابراز علاقه می کند.

علاقه ای که از جانب افرا پذیرفتنی نیست و …

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان شدم دختر شیراز

دانلود رمان چند درجه بالاتر از غرور

بخشی از رمان

افرا و آزاد” ناشی از انتظاری که به ثمر نمی نشست منتظر پیامی از جانب با اخم های در هم راحله گوشی ام را بالا و پایین می کردم

که فنجان سفید رنگ و لبریز از مایعی از خانواده ی قهوه ها شاید، بی هوا و از پشت سر، مقابل صورتم قرار گرفت. سیخ شده به پشتی

صندلی چسبیدم. آنقدر یک دفعه ای اتفاق افتاد که گیج و گم تنها نگاهم خیره ی لبخند قهوه ای رنگ نشسته بر کف های سفید و کرم رنگ روی فنجان باقی مانده بود.

می خواستم بگویم اشتباه شده من هنوز سفارش نداده ام اما قبل از آنکه دهان باز کنم صدایی در حد زمزمه از جایی حوالی گوشم،

خودش را به سلول های شنوایی ام چسباند: نوش جان بلافاصله فنجان روی میز گذاشته و سایه از بالای سرم جابه جا شد.

رمان کمی تاریک تر فرزانه صفایی فرد

همانطور نشسته سر چرخاندم و تا آمدم دهانم را باز کنم با دیدنش دهانم کامل بسته شد. نه دوخته شد. نه اصل زبانم از ته چیده شد.

هتم سرحالش آورده بود انگار که این چنین لبخندش عمق می گرفت.

از ته دل راحله ی نامرد آدم فروش را لعنت کردم و خواستم بلند شوم که او سریع تر از من صندلی کناری ام را بیرون کشید و

نشست و بعد هم عامدانه طوری پایش را می من گذاشت که نتوانم بلند شوم. و اینبار خودم را برای نشستن روی پایه ی

صندل کنار دیوار لعنت کردم. اخماشو… همانطور خیره در نگاهم که اخم هایم دم به دم پر رنگ تر می شد به فنجان اشاره کرد و ادامه داد:

 از این یاد بگیر! بی اراده نگاهم به سمت لبخند روی فنجان و دانه های سیاهرنگ..

 

امتیاز این رمان چند ستاره است ؟

امتیاز کل : 0 / 5. تعداد رای : 0

نظرهای کاربران

اولین نظر را در مورد این آهنگ شما ارسال کنین