دانلود رمان آواز ققنوس از نسترن حمزه

دانلود رمان آواز ققنوس  از نسترن حمزه

دانلود رمان آواز ققنوس از نسترن حمزه

 ژانر : عاشقانه،اجتماعی

خلاصه رمان آواز ققنوس

یاس، دختری صبور و مهربان که در خانواده ای معمولی و متوسط، زندگی می کند، بی هیچ حاشیه ای!

با همان اخالق آرام و انسان دوستانه، اما همه چیز از جایی شروع می شود که مهربانی یاس نشانه

گرفته می شود…

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان مرگ خورشید

دانلود رمان بیوه برادرم

بخشی از رمان

حواسش عمیقا به هم زدن مواد درون کاسه بود که با شنیدن صدای شکستنی، درست کنار گوشش، مات

و مبهوت دست از کار کشید. سر چرخاند و در کمال ناباوری دید که چطور کریستال مورد عالقه ی

مادرش خرد و خاک شیر شد. پلک چپش پرید. شی ای که آرام زیرپایش قل خورد و در کنار یخچال

متوقف شد جیغش را به هوا برد.

-یاسین!

جیغش تا حدی هشدار دهنده بود که یاسین عالوه بر دو پایش، دو پای دیگر قرض کند و فرار را بر

قرار ترجیح دهد.

یاس، کاسه ای را که حاوی مواد کیک بود روی اوپن آشپزخانه گذاشت و فریاد کشید:

-به نفعته خودت وایستی!

یاسین پشت مبل ها سنگر گرفت.

-به نظر نمی رسه انقدر احمق باشم.

یاس چشمانش را ریز کرد و تهدید کننده، همانطور که سعی داشت راهی برای زودتر گیر آوردنش

بیابد در نگاهش خیره شد.

– خواهیم دید آقا یاسین!

خواست قبل از آنکه او به خودش بیاید گیرش بیندازد که یاسین زرنگی کرد و اینبار پشت مبل دیگری

رفت.

دستی به صورت سرخ شده از هیجانش کشید.

-قسم می خورم اتفاق بود. من که از قصد اینکارو نکردم.

سرش را کج کرد.

-ببخش دیگه؟ قول می دم تا یک هفته هر چی تو گفتی انجام بدم.

نگاه ملتمسش را مظلوم تر کرد و منتظر، به یاسی چشم دوخت که چیزی به خام شدنش نمانده بود.

امتیاز این رمان چند ستاره است ؟

امتیاز کل : 0 / 5. تعداد رای : 0

نظرهای کاربران

اولین نظر را در مورد این آهنگ شما ارسال کنین