دانلود رمان یامور از س_م

دانلود رمان یامور  از س_م

دانلود رمان یامور از س_م

 ژانر : عاشقانه

خلاصه رمان یامور

اصلا به پشت سرم نگاه نمیکردم فقط میدویدم و هق هق میکردم…

اشکم با بارونی که میبارید قاتی شده بود انقدر گریه کرده بودم که حالت تهوع گرفته بودم

سرعتمو بیشتر کردم. باید فرار میکردم ولی جایی رو نداشتم برم اما حاضرم تو خیابون بخوابم

ولی برنگردم به اون خونه. فرار میکردم از چنگ دو نفر آدم منفور…

با یاد بی‌کسی خودم بازم اشکم سرازیر شد..

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان ارباب شاهین

دانلود رمان عاشقی خاص من و تو

دانلود رمان حسابدار زیبا 

بخشی از رمان

نمیدونستم بارون بیشتر صورتمو خیس میکنه یا اشکام چون چشمام خیلی میسوخت

رسیدم به خیابون اصلی احساس کردم صدای قدمای چند نفرو

میشنوم حتما اون آشغال و بادیگارداش بودن

کلhفه و گریون به طرف سمت چپ خیابون بازم شروع کردم به

دویدن وای خدایا چیکار کنم دوتا بندایه کوله پشتیمو که پشتم

انداخته بودم تو دستام فشردم همه ی حسای بد دنیا رو تو این

…لحظه من دارم حس بیکسی،درد،بیچارگی،آوارگی و

… نفس که کم آوردم

به سمت درختی که نزدیک بود رفتم سر پایی بهش تکیه دادم و تند

تند با دهنم نفس کشیدم گلوم خشک شده بود

با شنیدن صدای منفورش که از داخل کوچه نزدیک خیابون میومد

یه لحظه حس کردم قلبم وایستاد معلوم بود منو نمیبینه ولی از سر

دیونگی عین روانیا اسممو فریاد میزنه یامور ،یاموررر

یعنی کسی پیدا نمیشه یه مشت محکم بزنه به اون دهن نجسش

چرا این موجود پست عوضی دست از سرم بر نمیداشت آخ خداااا

دوباره شروع کردم به دویدن دیگه تحمل وزن کوله پشتیمو نداشتم

نمیتونستمم بندازمش زمین و سبک بدوم چون تمام زندگیم و چیزای….

امتیاز این رمان چند ستاره است ؟

امتیاز کل : 5 / 5. تعداد رای : 3

نظرهای کاربران

اولین نظر را در مورد این آهنگ شما ارسال کنین