دانلود رمان به رنگ نارنجی از ژیلا.ح

دانلود رمان به رنگ نارنجی از ژیلا.ح
نویسنده این رمان ژیلا.ح میباشد
ژانر : عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان به رنگ نارنجی
پدر لیلا یک نارنجیپوش است. رفتگری زحمتکش که سالهای سال است
با شغل خود زندگی میکند؛ اما لیلا با شغل پدرش رابـ ـطهی چندان خوبی ندارد و
همین علت بسیاری از مشکلات زندگیشان شده است…
روزگار میچرخد و همین شغل باعث میشود زندگی روی دیگری به آنها نشان دهد…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان رقص تنهایی
قسمت اول رمان به رنگ نارنجی
مشوش گامهایش را یکی پس از دیگری برمیداشت سنگهای بینوای زیر پایش
که هرازگاهی به اینسو و آنسو پرتاب میشدند، اگر زبانی برای حرفزدن داشتند
قطعاً با صدای بلند اعتراض میکردند. قلبش طوری تندتند به سـ*ـینهاش می کوبید
که گویی در سالن کنسرتی قرار دارد و نقش طبلی با ریتم تند برای تکمیلکردن موسیقی را دارد.
آنقدر به صورت و تهریش خرمایی تیرهاش دست کشیده بود که اگر صورتش
کمی خاصیت ارتجاعی داشت، حتماً چند سانتیمتری از پوست صورتش آویزان میشد
چشمهایش دودو میزد و ابروهایش از نگرانی مثل دو تکه چوب که
بخواهند دو ضلع مثلثی را بسازند به هم نزدیک شده بودند.
بالاخره مقابل در آهنی قدیمی قهوهایرنگ متوقف شد. یک دستش را
به تکه آهن روی در که شکل گل پیچخورده بود گره داد و با دست دیگر تلفنش
را از جیبش بیرون کشید. برای بار هزارم شمارهای را گرفت. آنقدر این شماره
را گرفته بود که حتی با چشمهای بسته هم میتوانست با لمس نقاط فرضی روی صفحه لمسی آن را بگیرد.
و باز هم برای بار هزارم پاسخی ضبط شده به چهرهی پریشانش دهنکجی میکرد.
«دستگاه مشترک مورد نظر خاموش می باشد…»
تلفنش را با حرص درون جیبش سُر داد. انگشتش را محکم روی دکمهی سفیدرنگ
قدیمی که نقش زنگ را داشت فشرد چند ….