دانلود رمان برای سیمین از زهرا زرجام

دانلود رمان برای سیمین از زهرا زرجام
نویسنده این رمان زهرا زرجام میباشد
ژانر : عاشقانه/معمایی
خلاصه رمان برای سیمین
رمان سیمین برای پیدا کردن آذر رو به پایان است گذشتهی پُر پیچ و خم این دوخواهر
رازهای بزرگی را در خود جای داده است همه چیز پیچیده و مبهم به نظر میرسد
سیمین برای یافتن خواهرش باید تکه های پازل را کنارهم بچیند..
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان مردی میشناسم
قسمت اول رمان برای سیمین
فرار کن سیمین
دستم روی دستگیره فشار میدم نفس عمیقی میکشم و
توی دلم میگم:« به دَرَک که میافتم نهایتش مرگه»
تنم رو بین زمین و آسمون آزاد میکنم محکم روی زمین می افتم؛ نمیدونم
چند بارغلت زدم تا متوقف شدم تنم داغه و هنوز خبری از درد نیست وحشت زده
میچرخم باورم نمیشه از توی ماشین پریدم و هنوز زندم و دارم نفس میکشم..
با دیدن چراغ خطر ماشین مشکی رنگی که توی شونهی خاکی متوقف شده
با درد خودم رو بالا میکشم و دستم رو روی زانوهای لرزونم میذارم تا داغ بودم
باید فرار میکردم قبل از این که درد به سراغم میاومد و زمین گیرم میکرد.
باسرعت به سمته نقطهی نامشخصی میدوم..
صدای جا رفتن تک تک استخون های تق ولقم رو میشنوم
قدم هام رو بلندتر برمیدارم چراغ نور بالای ماشین هایی که بر خلاف مسیرم
میاومدن همه دیدم رو کور کرده بود سینم میسوخت و دهنم خشک شده بود
اکسیژن کم آورده بودم و به نفس نفس زدن افتاده بودم چرا دویدن توی امتداد اتوبان اینقدر بی فایده بود؟
باید به پشت سرم نگاه میکردم به خودم جرات میدم سر سنگینم رو میچرخونم؛ سایهی بلند مرد سیاه پوشی که
توی فاصلهی چند قدمیم بود پاهام رو سست میکنه، هرلحظه آماده بودم قبل از شکار شدن از وحشت سکته کنم و..