دانلود رمان غوطه در گرداب از م.صالحی

دانلود رمان غوطه در گرداب از م.صالحی
ژانر : عاشقانه
خلاصه رمان غوطه در گرداب
نگاهی به اطرافش انداخت و گفت : خوبه خوشم اومد آسایشگاه زیبایه
از اونچه که از آسایشگاه توی ذهنم بود کلی فرق داره
انگاری هتل هیلتون
وارد ساختمان شدند نیمه ی کریدور را که پیمودند به ایستگاه پرستاری رسیدند
– سلام خانم روزتون بخیر
پرستار از جا برخواست و گفت : سلام بفرمایین
سامیار روزنامه را مقابل پرستار گذاشت و گفت : ما این دختر را می شناسیم
پرستار متعجب گفت : واقعا ؟ اسمش آیلار خواهر دوستمون
روان پرستار مکثی کرد و گفت : شما باید با آقای دکتر قانعی صحبت کنید اتاقشون
انتهای همین کریدور سمت چپ اسمشون هم روی در هست ممنون
و هردو به راه افتادند دکتر قانعی مشغول صحبت با تلفن بود که ضرباتی به در خورد
بفرمایین
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان بکارت آتش فاطمه افکاری
دانلود رمان دلبر حاجی
بخشی از رمان
سامیار و کامران وارد اتاق شدند دکتر با اشاره ی سر عذرخواهی کرد
تا صحبتش را با کسی که پشت خط بود تمام کند
پس بیا خودت کارای هماهنگیش را انجام بده منم واسه ت آرزوی موفقیت می کنم فعلا خداحافظ
تلفن را گذاشت و گفت: عذر می خوام بفرمایین
سلام آقای دکتر
سلام بفرمایین
سامیار جلوتر رفت و ضمن اینکه دستش را برای دست دادن جلو می برد
گفت : رفعت هستم سامیار رفعت و دوستم کامران رضایی
دکتر دستش را جواب داد و گفت : خوشوقتم چه کمکی می تونم بهتون بکنم ؟
سامیار روزنامه را به دکتر نشان داد و گفت : ما این دختر را میشناسیم
دکتر خوشحال و ناباور گفت : واقعا ؟ پس شما بودید تماس گرفته بودید ؟
دوستم کامران تماس گرفته بود
دکتر نیکان حتما از شنیدن این موضوع خیلی خوشحال میشه بفرمایین بنشینید
هردو…..