دانلود رمان بانوی دورگه از دل آرام فاضل

دانلود رمان بانوی دورگه  از دل آرام فاضل

دانلود رمان بانوی دورگه از دل آرام فاضل

برای اندروید و کامپیوتر

ژانر : عاشقانه

خلاصه رمان بانوی دورگه

سیگاری که بین انگشت هام بود رو، توی جاسیگاری خاموش کردم، و به خاموش شدنش چشم دوختم. بعد از چند ثانیه

که کلا داشت خاموش میشد و جرقه های قرمز رنگش به خاکستر تبدیل میشدن، نگاهم رو ازش گرفتم و به تلویزیون دوختم.

قبلنا تو گذشته های خیلی دور وقتی که بچه بودم فکر میکردم آدما توی تلویزیون زندگی میکنن و به داخل تلویزیون وارد

و خارج میشن و خیلی دلم می‌خواست وقتی بزرگ شدم بتونم برم داخل تلویزیون و اونجا زندگی کنم.

نیشخندی به فکر های احمقانه خودم زدم..

دانلود رمان هزار چم

دانلود رمان خنیاگر غمگین

بخشی از رمان

با صدای آرومی گفت_شما همیشه این شکلی در حال خب چیزه…ام..جنگ و دعوا

هستید و همدیگه رو میزنید؟

از تو آیینه نگاهش کردم_هوووو حالا کجاش و دیدی باید بیای باشگاه و ببینی چطوری

سر هم دیگه رو میکنیم زیر آب و جفتک میپرونیم!.

خندید و اهورا گفت_نیلی به جون تو من تو باشگاه مجبورم اینو بزنم…ژست خاصی به

خودش گرفت…اصلا از قدیم و ندیم گفتن تا نباشد چوب تر فرمان نبرد گاو و خر!

خواستم بزنم تو سرش که زود دستاش رو سپر کرد و متأسفانه گلوله به هدف اسابت

نکرد! کمی بعد با دستور اهورا جلوی یه رستوران شیک و با کلاس با فاز تقریبا بگی نگی

سنتی! نگه داشتم و همه پیاده شدیم.

ابرویی بالا انداختم و با دیدن تابلوش با حرص گفتم_اینجاست؟

اهورا نگاهم کرد_اوه تو اصلا یادم نبودی!

با کیفم زدم به بازوش_من از کبابی متنفرم.

با دست به رستوران اشاره کرد و ابرویی باالا انداخت_ببین چه قدر با کلاسه..

امتیاز این رمان چند ستاره است ؟

امتیاز کل : 0 / 5. تعداد رای : 0

نظرهای کاربران

اولین نظر را در مورد این آهنگ شما ارسال کنین