دانلود رمان دیروزی که امروز رفت از س_سپهر

دانلود رمان دیروزی که امروز رفت  از س_سپهر

دانلود رمان دیروزی که امروز رفت از س_سپهر

برای اندروید و کامپیوتر

 ژانر : عاشقانه،اجتماعی

خلاصه رمان دیروزی که امروز رفت

داستان یک زندگی معمولی است. افرادی به نظر معمولی با یک زندگی ساده و نون بخور نمیری که وضع شون رو بگذرونند.

از بعضی چیزا خوشحال میشن و از بعضی هاش ناراحت. بالاخره زندگی پستی و بلندی زیاد داره اما…

رمان های پیبشنهادی:

دانلود رمان هبت و عشق

دانلود رمان خون بس

بخشی از رمان

 

با صداي ساعت وامونده ام از خواب پاشدم. همچین سرم و یه مرتبه اي آوردم بالا که محکم خورد به

طاقچه ي کنار در حموم …! خمیازه ي بلند بالایی کشیدم و کش و قوسی به هیکل لاغر اندامم دادم.

دستم و به سرم بردم که دوباره نبود موهام آزارم داد و از حرص محکم زدم به دیوار همسایه بغـ ـلی

 یه آن ترسیدم صداش اذیتشون کنه … ولی بیخیال … یه باره دیگه …! چیزي نمیشه که!

یکی دو دقیقه اي مثل جغد سرم و انداختم پایین و سرامیکاي کف اتاق رو میدیدم … ولی فکرم به

قضیه ي دیشب بود. به حرفایی که رد و بدل شد و آخرم نفهمیدم کی چی گفت و چی شد …؟! فقط

یه مشت حرف تکراري تحویلم دادن که حوصله ي فکر کردن به هیچ کدومش و نداشتم …!

نمیخواستم با یادآوري حرفاي دیشب ، بیخودي صبح جمعه ي خودم و تلخ کنم. خوشبختانه امروز

هیچ کس خونه نبود و وقت زیادي داشتم تا یه سر و سامونی به کارام بدم. مخصوصاً قرارم …! با این

فکر که امروز قراري هست ، یه لحظه دلم یه جوري شد …! بار اولم بود.

به محض اینکه از جام بلند شدم ، احساس درد کردم. انگار کف پام میسوخت. سرم و خم کردم و

دیدم یه پونز به چه بزرگی رفته کف پام …!

-لعنتی …! این و دیشب چرا ندیدمش؟!

چشمم خورد به تابلوهام و بی اختیار لبخندي روي لبـ ـام نشست. از دیدن تابلوهام حظ میکردم. از

اینکه این همه استعداد به خرج میدم و کسی تحویلش نمیگیره …! از اینم حظ میکردم؟! … نه دیگه

این یکی حظ کردن نداره. مایه حرص و جوشه …! اصلاً گور باباشون …! تحویل نمیگیرن که نمیگیرن!

به درك …!

امتیاز این رمان چند ستاره است ؟

امتیاز کل : 0 / 5. تعداد رای : 0

نظرهای کاربران

اولین نظر را در مورد این آهنگ شما ارسال کنین