دانلود رمان آیسو از رعنا رستگار

دانلود رمان آیسو از رعنا رستگار
ژانر : عاشقانه،اجتماعی
خلاصه رمان آیسو
آیسو در یکی از بزرگترین رستورانهای تهران بعنوان آشپز مشغول بکار است اما بخاطر خطایی که در رستوران مرتکب میشود
اخراج میشود و به طور اتفاقی خانمی سر راهش قرار میگیرد و پیشنهاد آشپزی در خانه بزرگش را به او میدهد
که بعد از آن مسیر زندگی آیسو تغییر میکند
دانلود رمان مجموعه ی نور
دانلود رمان رگ پنهان
بخشی از رمان
آیسو
سرم را روی قبرش گذاشتم چهل روز بود رفته بود ومن هنوز باورم نمی شد سنگ قبرش سرد بود برعکس قلبش، درست است که
من را به اندازه ی دو پسرش دوست نداشت اما مادر بود دیگر، قلبش به وسعت دریا بود
با صدای آرمان به خودم اومدم
آیسو اسمی ترکی به معنی ماه وآب پاشو ما داریم ميریم_
بدون اینکه نگاهش کنم گفتم شما برید من ميام_
با دورشدن قدم هاش فهميدم رفت، و فکرم پر کشيد سمت پانزده
سال پيش وقتی که من هفت سالم بود و توی اون روستای سرسبز
و دور از دودو دم هر روز بيدار می شدم تا این که پدرمریض شد
روزی که رفت را هيچ گاه فراموش نکردم دستم را گرفت و با صدای خفيفی صدایم زد گفت
باید من را ببخشی، وبجنگی تا سهمت را از این دنيا بگيری_
او که رفت شروع به جنگيدن کردم ، اشک هایم را در چشمانم
زندانی کردم و خيلی از احساسات بچگانه ام را در قلبم اعدام کردم
پایم را که به تهران گذاشتم خودم را توی چهار راه مشغول گل
فروختن یافتم از مدرسه به خانه برمی گشتم اون خانه ی کوچک
با حياطی که در وسطش باغچه ایی بود بی هيچ گلی فقط درخت
نارنگی ایی داشت که در زمستان سرما می زدش ونارنگی نمی داد