دانلود رمان افسون آمازون از شقایق داوری
دانلود رمان افسون آمازون از شقایق داوری
ژانر : عاشقانه،طنز،ماجراجویی،هیجانی
خلاصه رمان افسون آمازون
من دختری زیبا و سرزنده و تو پسری شر و مغرور! من و تو در میان آمازون گم شده ایم ؛
دایره وار میچرخم و میچرخیم تا بهم می‌رسیم
این است راز آمازون….
عشق ما افسانه این جنگل بزرگ است
دانلود رمان مارتینگل
دانلود رمان کابوس پر از خواب
بخشی از رمان
نگاهمو به صورت معصوم دلسا دوختم.اصلا حواسش به اطرافش نبود، غرق شده بود توی گذشته.
بعداز چند دقیقه سکوت ادامه داد
_ علاوه بر من خوده رسا هم از این کار حسابی لذت میبرد..
داداشم همیشه میگفت “ دلسا تو خیلی فرق داری… تو با بقیه
همسن و سالات فرق داری… خیلی فرق داری… یه فرق بزرگ!!
“
راست میگفت…داداشم راست میگفت….من با بقیه دوستام خیلی
فرق داشتم… از همه نظر فرق داشتم. مثال بچه های دیگه اول
سراغ مامانشون رو میگرفتن اما من اول داداشمو میخاستم….
بچه های دیگه با مامانشون میرفتن پارک اما من داداشمو مجبور
میکردم منو با خودش ببره سرکارش ببره سره ساختمون ، ساختمون هایی که مسئول نظارتشون بود..
بچه های دیگه هیچ علاقه ای به تاریخ و افسانه ها نداشتن و حتی
نمیدونستن تاریخ و افسانه چی هست اما من عاشقش بودم….
من فرق داشتم… جنسم ، نگاهم ، هوش و استعدادم ، علایقم ،
قدرت کلامم ، فرق داشت….. همه و همه فرق داشت… من فرق
داشتم ، خیلیم فرق داشتم….!
