دانلود رمان این حقم نیست از آنالیا (شادی جمالیان)

دانلود رمان این حقم نیست از آنالیا (شادی جمالیان)
ژانر : عاشقانه
خلاصه رمان این حقم نیست
درباره دختری هست که پرورشگاه بزرگ شده و حالا که از سن قانونی گذشته مجبوره از پرورشگاه بره.
مسئول پرورشگاه براش معرفی میفرسته تا تو یه شرکتی کار کنه…
دختر داستان هم همراه دوستش به یه پانسیون میره و بعد تو شرکت مشغول به کار میشه و اونجاست که با افراد جدیدی آشنا میشه.
داستان تو دو زمان حال و گذشته بیان میشه…
دانلود رمان قمصور
دانلود رمان مارتینگل
بخشی از رمان
نمیدونم باید خوشحال باشم یا ناراحت؟ شاید باید آروم باشم و تو خودم همه چیو حل کنم و سعی کنم که آرامشم رو حفظ کنم
من تو عمرم آدمی نبودم که بخوام سکوت کنم بیشتر همه حس های درونم رو نشون دادم و اینکه الان بخوام تظاهر
کنم که چیزی نشده و من یه آدم معمولیم برام سخته
شاید اگه همه چی آسون و ساده تموم میشد انقدر غصه نمیخوردم و انقدر زجر نمیکشیدم اما در هرحال این چیزی رو
عوض نمیکنه. فعلا منم و یه دنیا حرف که نمیدونم از کجا شروع کنم و چی بگم که بتونه خشمم رو نابود کنه
نمیدونم باید کیو مقصر بدونم و از کی برای کی گله کنم و دلمو به بودن چی و کی خوش کنم
اوضاع خوبی ندارم اما همین که دارم سعی میکنم تظاهر کنم خیلیه
شاید اگه این من، منِ سابق بود کلی جیغ و فریاد و گله و حرف داشتم اما الان فقط سکوت میکنم و حرفی نمیزنم و
شاید این سکوت منو عذاب بده اما اونو بیشتر عذاب میده
رمان این حقم نیست آنالیا
میدونم از سکوتم بیزاره و همه تالشش اینه که حرفی بزنم اما من دیگه حرفی برای گفتن ندارم نه حرفی و نه گله
ای… شاید مقصر همه این اتفاقا خودم باشم که زندگیمو نابود کردم
شاید اونی که اشتباه اول رو کرد من بودم اما این حق من نبود
شاید جرمم اینه که هیشکیو ندارم تا کنارم باشه
و الان بخواد حق منو بگیره… چه حقی؟ من اگه حقی داشتم این اتفاقا نمیفتاد و الان مثل همیشه پای گاز وایساده
بودم و داشتم به نمک خورشتم فکر میکردم و به اینکه فردا چه ست لباسی براش اتو کشیده حاضر کنم و اینکه رو هیچ
کدوم از وسایلم گردی ننشسته باشه
من حتی موقع رفتن یه وسیله هم ندارم ببرم … یه نوک سوزن از این خونه سهم من نیست که حالا دنبال حقی باشم
که بخوام براش بجنگم