دانلود رمان ستیز از کوثر شاهینی فر

دانلود رمان ستیز  از کوثر شاهینی فر

دانلود رمان ستیز از کوثر شاهینی فر

 ژانر : عاشقانه

خلاصه رمان ستیز

هیمن کنارم خم شده .. آفتابی که می تابه موهای قهوه ای روشنش رو عسلی رنگ کرده .

موهای لخت و قشنگی که عجیب منو یاد ماهی میندازه

هیمن زل زده به داسی که دستم گرفتم و من نگاه از اون می گیرم با چشم دنبال اون یکی می گردم

دخترم رو میگم

صدا ی برخورد داس ها روی محصول برنج و برداشت اون صدای ریز ریز خندیدن دو تا زن کمی دور تر از من ،

قاطیه صدای گنجشگ بازیگوشی که چپ‌ میره

دانلود رمان بیوه برادرم

دانلود رمان دلبر حاجی

 

بخشی از رمان

صدای صفورا باعث میشه کمر راست کنم لبخند دارم هنوز

میگم : جانم !

لب میزنه : شما برین خونه الان برهان خان برمی گردن  خوبیت نداره سر زمین باشین مردم حرف در میارن !

لبخند روی لبام می ماسه برهان داره میاد امروز از شهر چرا یادم نبود ؟ آب دهنم رو قورت میدم صفورا دهن باز

میکنه چیزی بگه که صدای هوار کردن صبور توی شالیزار می پیچه عقب برمیگردم ، آفتاب چشمام رو می زنه و من دست بلند میکنم

برای سایبون کردن دستم روی چشمام ، واضح می بینمش گرد و  خاکی که از این دویدن روی هوا پراکنده میشه . اونقدر تند و با

اضطراب میاد که سکندری می خوره ، کلاه برتش از سرش زمین می  افته اما نه صبر میکنه ، نه برش می داره ، باز از جاش بلند میشه

دلم شور می زنه صفورا رنگش می پره ، اون شوهرش رو می شناسه این دویدن طبیعی نیست تک به تک همه دست از کار

می کشن و سرپا میشن صفورا لب میزنه : یاالله  خیر باشه !

نیست . می دونیم که نیست . صبور بهم میرسه . کبود شده از این عجله از این دویدن خم میشه و دستاش رو به زانوهاش

تکیه میده و شونه هاش از این تند نفس کشیدن بالا پایین میشن . نگاهش میکنم می ترسم بپرسم چه خبر ؟ می ترسم دلیل  بپرسم

بریده بریده حرف میزنه : ـ بیـ چا .. بیچاره شدیم خانوم جان خا خان برهان

 داس از دستم زمین می خوره صدای نصیبه تو گوشم زنگ می خوره

امتیاز این رمان چند ستاره است ؟

امتیاز کل : 5 / 5. تعداد رای : 1

نظرهای کاربران

اولین نظر را در مورد این آهنگ شما ارسال کنین