دانلود رمان گل همیشه بهارم از نسترن رضوانی

دانلود رمان گل همیشه بهارم از نسترن رضوانی
ژانر : عاشقانه
خلاصه رمان گل همیشه بهارم
زندگی دختری روستایی در همین حوالی دختری عاشق که در بند تعصبات غلط اسیر است و تاوان عاشقیاش زمانی میرسد،
که با ازدواج به تهران، شهری پر از ممنوعه با دود سیاه کوچ میکند و نمیداند که همه اهالی مثل روستایش پاک نیستند!
دانلود رمان خون بس
دانلود رمان چند درجه بالاتر از غرور
بخشی از رمان
با صدای خانجون که صدام می زد، فهمیدم صبح شده و باید برای کمک و پخت نون حاضر شم. بلند شدم و لباسم رو با لباس بلند سبز
رنگی عوض کردم؛ روسری پولک دارم رو به بالای سرم بستم و گره زدم تا راحت باشم. صورتم رو شستم و مثل همیشه پر سر و صدا به
حیاط رفتم. صدای گنجشکها و پارس سگها بهم انرژی میداد.
– صبح به خیر خانجون تپلی ام.
– صبح به خیر؟ لنگ ظهر شد. دختر باید آفتاب نزده بیدار باشه! چیه تا اینوقت تو رختخوابی؟! پس فردا خونه شوهر از اینکارها کنی دو
روزه پست می فرسته خونه میای ور دل ما؛ خدایی نکرده. خنده ی بلندی کردم که چشمهای خانجون گرد شد و به عادت
همیشه محکم رو دست چپش زد:
– اوا خدا مرگم بده! چه ذوقی می کنه ورپریده! خجالت نمی کشی تو؟ دخترهم دخترهای قدیم! شرم و حیا نداری مگه تو؟ ما اسم شوهر
می شنیدیم هفت تا سوراخ خودمون رو قایم می کردیم؛ تو صدات رو انداختی پس سرت؟
– اااا؛ خانجون چیکار کردم مگه؟ خب خنده ام گرفت.
رمان گل همیشه بهارم نسترن رضوانی
نگاه تاسف باری بهم انداخت و گفت:
– برو خواهر برادرت رو بیدار کن بیان صبحانه.
– اونها هنوز بیدار نشدن؟ چه طور گلایل بیدار نشد مشکلی نبود، برای من خواب بده؟
– برو دختر با من پیرزن یکی به دو نکن. گلایل بچهام تا صبح درس می خوند؛ مثل تو نیست که! بعدشهم اون هنوز بچهست؛ تویی که