دانلود رمان رولت روسی از یاسمین منصوری

دانلود رمان رولت روسی از یاسمین منصوری

 ژانر : عاشقانه،هیجانی

خلاصه رمان رولت روسی

تارا دختری که با نقشه دوستانش در دوران دانشجویی به خاطر فیلم مستهجنی که از او پخش می شود، از دانشگاه اخراج می شود.

ده سال بعد تارا قوی تر از قبل برمی گردد تا تقاص آینده تباه شده اش را بگیرد..

دانلود رمان خون بس

دانلود رمان آسمان خاکستری

بخشی از رمان

در این دنیا به هچکس تکیه نکن. به هیچکس اعتماد نکن! حتی سایه ات هم در تاریکی رهایت میکند.

و من در تاریکترین نقطه از زندگی ام هستم. بی حامی و بیکس! اما در اوج. پر از غرور…پر از کینه…پر از خواب های طلایی

همهمه و سروصدای جمع، تمرکزم را بهم میزند. گیلاس مشروبی که مشغول بازی با آن هستم را روی میز

میگذارم. هیچوقت مشروب نمیخورم. هدفم جلوی چشمم ایستاده. خوش قد و بالا و خندان مثل همیشه در هر جمعی

میدرخشد. نگاه از ظاهر چشمگیرش میگیرم. ده سال قبل، هر شب با رویای داشتن این مرد میخوابیدم. چقدر

احمقانه…حالا دختربچه های رویاپرداز حالم را بهم میزنند. واقعا ده سال گذشته؟ ده سال! سخت میشود باور کرد که

ده سال از آن روزها گذشته!

کنج دنجی ایستادهاند و همانطور که زن چیزی در گوشش میگوید، با جذابیت بی مثالی بلند بلند میخندد. البته که توقع

داشتم زن جوان و جذابی هم همراهش باشد. مهراد ماهر هیچگاه بیهمراه نمیماند. هیچوقت نمیشود این مرد را تنها

پیدا کرد.

رمان رولت روسی یاسمین منصوری

دستی میان موهای بلوطی رنگ و لختم میکشم. شبنم میگوید که این رنگ مو به سپیدی پوست صورتم و سیاهی

چشمان کشیده ام جذابیت و طراوت خاصی می دهد. پیراهن تا روی زانو و چاک دارم، همانطور که باید روی برجستگی

های اندامم نشسته. پیراهنم سیاه سیاه است…درست همرنگ روح خسته ام. وقتی سیاه میپوشم، حال و هوای بهتری

دارم. چاک بزرگ لباس، موقع راه رفتن نگاهها را به سمت خودش میکشد.

پارچه چرمی سادهاش برق میزند. بند افتادهاش را از روی شانه استخوانی ام بالا میبرم. زیاد هم نباید بدنم را در

معرض نمایش بگذارم. اینطور مردها، کمی ماجراجویی دوست دارند. انقدر او را پاییده ام که سلیقه اش دستم است.

زن های بلوند را دوست ندارد. پوست زیادی برنزه باب میلش نیست. آرایش غلیظ زده اش میکند

قیمت27000