دانلود رمان یاد داشت های یک گمشده

دانلود رمان یاد داشت های یک گمشده

دانلود رمان یاد داشت های یک گمشده  

برای اندروید ،آیفون و تبلت

توسط: بهاره حسنی

سبک رمان: عاشقانه

چکیده ای از رمان یاد داشت های یک گمشده

احساسی تر از همه شان بودم، حالا معلوم نبود که بار دیگر کی امیر را می دیدم. اگر واقعا او با رخساره فرار کرده باشد، اصلا معلوم

نیست که کی و کجا بتواند دوباره افتابی شود. شاید اصلا سر از خارج در بیاورند.

شاید برن خارج، اره؟

امکان داره؟ چپ چپ نگاهم کرد.

_سر من چاله خارج کجا برن مثال؟ برن پیش اون مامان آکله رخساره؟ یا ارام؟

_بعید نیست

چشمانش را چرخاند. در حد مرگ از دست امیر شاکی بود. ان هم نه

به خاطر اینکه ممکن بود به این زودی ها او را نبیند. به خاطر اینکه

به قول خودش کار امیر باعث شده بود که قوم یاجوج و ماجوج صبح

اول صبح روی سرش خراب شوند. انا به شدت خودمحور بود. اما

یک خودمحور دوست داشتنی. انا بچه ایی بود که فقط هیکل اش

بزرگ شده بود. گاهی رها از او عاقل تر می شد.

بخشی از رمان:

_نه بابا اون اگر رخساره رو می خواست که ول نمی کرد بذاره بره. ارام هم که اگر گذارشون به اون جا بیفته، سگ می اندازه دنبالشون

داخل کوچه پیچیدم. حسام کنار جوی اب ایستاده بود و درحالکیه با تلفن صحبت می کرد، مشغول کلنجار رفتن با در ماشین اش بود.

بوقی زدم که از جا پرید و چیزی نمانده بود که در جوی اب بیفتاد. با خشم نگاه کرد، ولی با دیدن من، عینک افتابی اش را پایین داد و با

خنده چشمکی زد و دست تکان داد. پیاده شدم و انا دوباره پشت فرمان نشست و بی توجه به بال بال زدن شوهرش، ماشین را داخل

دانلود رمان یاد داشت های یک گمشده بهاره حسنی رایگان

پارکینگ برد.

_چطوری حسام جان؟

با ملایمت حال و احوال کرد.

_تو چطوری ِالا جان؟ نبودی چند روز، همه چی اینجا ریخت به هم…

امتیاز این رمان چند ستاره است ؟

امتیاز کل : 0 / 5. تعداد رای : 0

نظرهای کاربران

اولین نظر را در مورد این آهنگ شما ارسال کنین