دانلود رمان نازدانه پاییزی از رها شاه محمدی

دانلود رمان نازدانه پاییزی  از رها شاه محمدی

دانلود رمان نازدانه پاییزی از رها شاه محمدی

ژانر : عاشقانه

خلاصه رمان نازدانه پاییزی

سلاله،دختری قوی و خودساخته که به خاطر اتفاقات تلخی که تو خانوادش افتاد،تهران رو ترک کرد و همراه دوستش رفت شیراز…

فال حافظ و فالوده و عطر بارون روی برگ‌ درخت های خیابون های شیراز حسابی چسبید بهش و یادش رفت زخمهای دلش رو…

قسم خورده بود برنگرده به تهرانی که براش فقط درد بوده و تنهایی،

اما چرخ روزگار به ساز دل ادم ها نمی چرخه… بعد از سالها،برخلاف خواسته ی دلش مجبور میشه برگرده تهران

و به خاطر وضعیت خانوادش،میره دنبال کار و تو این مسیر با مردی آشنا میشه که….

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان بیوه برادرم

دانلود رمان خون بس

بخشی از رمان

کفش هایم را توی جا کفشی جا دادم و در حالی که به سمت سالن پذیرایی می رفتم شال نخی

مشکی رنگم را از سرم کشیدم و روی ساق دستم انداختمبا دستم خودم را باد زدم و در همان حال خودم را روی کاناپه ی

روبروی کولر رها کردم

وای , هلاک شدم

و رو به سحر که به سمت آشپزخانه میرفت ادامه دادم انقدر هوا گرمه که آدم آب پز میشه , یه شربت به من میدی ؟؟

سحر سرش را به نشانه مثبت تکان داد و گفت: –مرداد ماهه دیگه خواهر من … از زمین و آسمون آتیش میباره …

تهران لعنتی هم که تابستوناش آدمو میسوزونهسرم را با کلافگی به پشتی کاناپه تکیه دادم , چشمانم را بستم و

نفسم را بیرون دادم … گرما همیشه کلافه و حساسم میکرد … حتی در بهترین شرایط ممکن

هم گرما مرا تبدیل به آدمی عصبی و کم تحمل میکرد , چه برسد به حالا و این وضع و اوضاع به هم ریخته ای که در خانواده بود

دستم را روی پیشانیم گذاشتم و در حالی که شقیقه هایم را ماساژ میدادم با همان چشمان بسته پرسیدم:

مامان کجاست ؟؟

رمان نازدانه پاییزی رها شاه محمدی

صدای قدم های سحر را که نزدیک میشد را شنیدم… –خوابه, طبق معمول این چند وقت

سرم را به نشانه تاسف تکان دادم و چشمانم را باز کردم … سحر لیوان شربت پرتقال را روی میز روبرویم گذاشت و روی کاناپه

نشست

جرعه ای از شربت نوشیدم … خنکی آن حالم را خوب کرد… –قرص هاش رو مرتب میخوره ؟؟

سحر سرش را به نشانه مثبت تکان داد و منتظر به من خیره شد … جرعه ای دیگر نوشیدم و لیوان را روی میز گذاشتم

خیره شدم به عکس بابا که ربان مشکی رنگ کنارش بدجور توی ذوق میزد

با دکترش حرف زدم , همون حرف های قبلی , چیز جدیدی نگفت … گفتم قرص ها تاثیری نداشته , هنوز مثل قبل حالت

 

امتیاز این رمان چند ستاره است ؟

امتیاز کل : 0 / 5. تعداد رای : 0

نظرهای کاربران

اولین نظر را در مورد این آهنگ شما ارسال کنین