دانلود رمان انتقام شیرین از مهسا پناهی

دانلود رمان انتقام شیرین از مهسا پناهی
ژانر : عاشقانه،اجتماعی
خلاصه رمان انتقام شیرین
عصیانگري كه براي قصاص آمده, تا شاید به جبران آتشي كه برجان زندگي اش انداختند دیگران را بسوزانند و ریشه بخشكاند.
آمد ولي با افسونگري این جام زهر را در كام این انتقام شیرین فرو برد.
شهراد پسری که بعد سال ها انتظار، بالاخره فرصت انتقام از مردی که باعث از هم پاشیدن خانواده اش شده پیدا می کنه و
میاد تا انتقام بگیره اما نه از خود اون مرد بلکه از دخترش… دختری که تو اتفاقاتی که سال ها پیش افتاده هیچ نقشی نداشته و بی گناهه…
اما نمی دونه که چه اتفاقاتی پیش روشه و جانان هم همچین بیکار ننشسته و فکر هایی برای شهراد داره…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان خون بس
دانلود رمان بیوه برادرم
بخشی از رمان
همونجایی که قرار داشتم با دیدن جهان که مضطرب داشت قدم میزد لبخندی روی لبم نشست نمیدونم جرات این کار رو از کجا پیدا
کرده بودم رفتم سمتش و صداش زدم با شنیدن صدام سرش رو سریع بلند کرد با دیدنم لبخندی نشست روی لبش و اومد سمتم…
گفت:
_ اوف تو که منو کشتی فکر کردم نمیای…
_ اما اومدم…
سری تکون داد و گفت :
_ قول میدم نزارم از تصمیت پشیمون شی خوشبختت میکنم…
همین طور هم شد…. ساکم رو از دستم گرفت و رفت سمت یه ماشین…سوار شدیم و رفتیم…. حالا بماند که چه بلا ها سرمون اومد کجاها
رفتیم که پیدامون نکنن چه قایم موشک بازی هایی داشتیم چه قدر سختی کشیدیم به هر سختی بود بالاخره عروسی کردیم… یادته
همیشه میگفتی چرا یه عکس از عروسیمون نداریم؟ بخاطر همین چون عروسی نگرفتیم… هم من هم جهان از خانواده طرد
رمان انتقام شیرین مهسا پناهی
شدیم…بعد ها فهمیدیم که کیانوش و شیرین هم با هم ازدواج کردن… من هیچ وقت از کارم پشیمون نشدم و نمی شمم جانان… من
اگه با جهان نمی اومدم این خوشبختی رو این زندگی رو الان نداشتم…. بعد ها با پادرمیونی فک و فامیل با خانواده هامون آشتی
کردیم تو سه سالت بود. آقاجون با دیدن تو دلش یکم نرم شد، من عشقم رو به دست آوردم… به عشقم رسیدم…
این بود داستان زندگی ما… چیزی که تا به امروز نزاشتیم تو متوجه اش بشی و اما حالا نمی دونم از کجا وچه جوری فهمیدی اما نمی