دانلود رمان ماهبد از صاد_الف

دانلود رمان ماهبد از صاد_الف
ژانر : عاشقانه،اجتماعی
خلاصه رمان ماهبد
رمانی پر راز و متفاوت از دختری که با گرفتن فراموشی ناخواسته پا به خونه شوهری می زاره که می خواسته
ازش طلاق بگیره، اما باربد اون رو تو خونه زندانی میکنه و مجبورش میکنه…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان توتیای جشمم
دانلود رمان بیوه برادرم
بخشی از رمان
حس می کردم بدنم تو کوره آتیش افتاده، چشم هام و بستم و به تاج تخت تکیه دادم، سنگینی نگاهش بعد از چند دقیقه ناپدید شد و
صدای باز و بسته شدن در به گوشم رسید. چشم باز کردم و بعد از اینکه دیدم وجود نحسش توی اتاق نیست با احتیاط و به آرومی کامل روی تخت دراز کشیدم،
گندم آروم شده بود، انگار متوجه شده بود که شیری وجود نداره که دست از تلاش برداشت و سرش رو روی بازوم گذاشت و
چشم های خوش رنگش و بست و خوابید. پوستی سفید و لپ های گلگون، چشم های گرد و کوچولوی قهوه ای رنگ، موهای کوتاه اما پرپشت ازش یک پرنسس ساخته بودن.
دیگه کارهام دست خودم نبود، دستم و زیر سرش درست کردم و خودم هم چشم بستم تا شاید بتونم مغزم و
برای چند ساعت هم که شده آروم کنم. نفهمیدم چقدر زمان گذشت و چقدر خوابیدم، با قرار گرفتن
رمان ماهبد صاد_الف
دستش روی دستم چشم باز کردم و وحشت زده بهش نگاه کردم. دیگه خبری از عصبانیتش نبود،
دستش و نوازش گونه روی موهای پریشونم کشید و کمک کرد تا روی تخت بشینم، سرم و چرخوندم و با جای خالی گندم مواجه شدم،
سرم با شتاب به سمتش چرخید و ترسیده آب دهنم و قورت دادم، بیم داشتم