دانلود رمان نجوای آرام از سلاله

دانلود رمان نجوای آرام از سلاله
ژانر : عاشقانه،درام
خلاصه رمان نجوای آرام
قصه از اونجایی شروع میشه که #آرام و #نیهاد توی یک سفر و اتفاق ناگهانی آشنا میشن
اما چطوری باهم برخورد میکنن؟ آرامی که زندگی سختی داشته و لج باز و مغروره پسری
که چیزی به جز آرامش خودش براش اهمیتی نداره…
اما اتفاقات تلخ و شیرینی که براشون پیش میاد سرنوشتشون رو چجوری مینویسه؟؟ ….
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان همخواب اجباری
دانلود رمان مثل پیچک
دانلود رمان به تیرگی شب به زلالی دریا
بخشی از رمان
نیهاد:
عصبی روی فرمون کوبیدم و از ماشین پیاده شدم.
کاپوت و بالا دادم و پوکر به دودی که ازش بلند شد خیره شدم.
منکه از ماشین
و مکانیکی چیزی سر در نمیاوردم و توی اون تاریکی بر بیابون نمیتونستم
تنها کاری کنم پس کاپوتو همونجوری بالا ول کردم و توی ماشین برگشتم.
با عجله موبایلم و
از توی جیب کتم بیرون کشیدم و روشنش کردم که ۵ درصد شارژ قرمزش حالم و گرفته تر کرد.
تند تند تا هنوز خاموش نشده بود شماره پیمان و گرفتم و منتظر
شدم تا جواب بده ولی گوشی بی صاحبش طبق معمول در دسترس نبود، هیچ وقت هم نفهمیدم پس
چرا این موبایل خریده؟ وقتی همش از دسترس خارجه!
خواستم بیخیال پیمان بشم و شماره یکی دیگه رو بگیرم که
موبایل توی دستم روی ویبره رفت و خاموش شد!
تنها عکس و العملم از شدت عصبانیت و حرس از این وضعیت
مفتضح نفس عمیقی بود که کشیدم و خودمو توی کت گرمم که حالا دیگه
هیچ اثر
گرمایی نداشت، روی صندلی ولو کردم و به بیرون خیره شدم.
حالا باید توی این
بیابون چیکار میکردم؟ اونم وقتی چشم چشم رو نمیدید و یدونه ماشین هم رد نمیشد؟
یکم به این ور اون ور نگاه انداختم و بعدشم چشم هامو بستم
و سرمو به صندلی تکیه دادم، بالاخره یچیزی میشد دیگه نمیتونستم که
تا صبح به شیشه بخار گرفته ماشین خیره بشم …
ارام:
_ خب غلط کردی که وایسادی. اصلا شاید دزدی
چیزی باشه تو چمیدونی این چرا این شکلی اینجا وایساده؟